دردونه ی من:آراددردونه ی من:آراد، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره
ویهان کوچولوویهان کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره
خودم که دنیا باشمخودم که دنیا باشم، تا این لحظه: 22 سال و 3 ماه سن داره

♥.Arad.♥♥&♥♥.Vihan.♥

من اومدمممممممم

سلام به تک تک دوستای گل نی نی وبلاگیم گفته بودم پست بعدی رو با عکسای عروسیه دخترداییم آپ میکنم ولی خوب آراد خان که اصلا وای نمیساد تا ازش عکس بگیرم اما هرجوری که شد بعد از عروسی یه چندتا عکس ازش گرفتم که امیدوارم خوشتون بیاد بریم سراغ عکسایی که خونه ی دایی جونم ازت گرفتم اینم مواقعیه که از خودت اداهای عجیب و غریب درمیاری. این یکیو که خودم خیلی دوست دارم،آخه چشات خیلی ناز افتادن بقیه ی عکسام ماله ساعت دو نیم نصف شبه که تازه از تالار برگشته بودیم خونه ی داییم،بعد از عوض کردن لباسامون دیدیم تا اون خانوم کوچولو که خواهرزاده ی زنداییمه نشسته دم در و گریه میکنه و جالب اینج...
31 شهريور 1393

شیطون بلا

سلام سلام سلام. من اومدم با جدیدترین عکسای آراد.خودم که خیلی دوسشون دارم. راستشو بخواین آراد جدیدا خیلی بامزه شده البته بامزه بود بامزه تر شد خوب دیگه پرحرفی بسه بریم سراغ عکسا: اولین عکس که عکس دونفریشونه ولی بقیه ی عکسا تکیه   این عکسا که دیگه واقعا تعجب آوره آخه آراد توی حالت های مختلف شاخه ی درختو چسبیده و داره همونجوری روی درخت سیبارو گاز میزنه توی این عکس آخری دیگه فهمیده دارن ازش عکس میگیرن هی زیر چشی نگاه میکنه فدا ی اون چشای خوشگلت برم مهربون من اینم یه عکس جدید از آراد نازم با آقاجون بهتر از گلش و ...
21 شهريور 1393

برای اولین بارٰتک عکسی های آقا ویهان.

سلام به همه ی دوستای نی نی وبلاگیه گلم. با کلی تاخیر اومدم اما با کلی عکس جدید اولین عکس ماله جشن عروسیه یکی از اقوامه که همونطور که ملاحضه میکنین ویهان خان درحال خرابکاریه و اگه به شلوارش توجه کنین میفهمین که بطریه آبو رو خودش خالی کرده عکس دوم هم که ویهان خان درحال فکر کردن برای انجام یه خرابکاریه جدیده ولی خداییش منظره ی قشنگی پشت سرشه این آخریه هم که میبینید یکی از عکسای قدیمیشه آخه اون موقع خیلی کوچیک بوده فداش شم امیدوارم از عکسا خوشتون اومده باشه و منو بابت این همه تاخیر و نزاشتن عکس ببخشید.....تا یادم نرفته:نظر یادتون نره هاااااااااااااااااااااا ...
21 شهريور 1393

برگشتن من و شیرین زبونیای آراد جونم

سلام به همه ی دوستای نی نی وبلاگی خودم. ممنون که توی این مدت که نبودم تنهام نزاشتین،واقعا ازتون مچکرم دوستای گلم متاسفانه به خاطر یه سری دلایل نتمون قطع بود و نمیتونستم بیام و کامنتاتونو تایید کنم و پست جدید بزارم اما الان برگشتم و به وب رسیدگی میکنم.دوستای گلم آراد کوچولوی ما اینقدر بانمک شده که آدم دلش میخواد بخورتش.نمیدونین چقدر دلم براش تنگ شده،آخرین دیدار من و آراد کوچولو 7 مرداد ماه بود که واسه ی خاله سانازش جشن نامزدی گرفته بودن و الان به طور روز شمار 29 روزه که من جیگرمو ندیدم،دارم دیوونه میشم;وقتی دارم ازش حرف میزنم دلم آب میشه... دیروز پریروز زنگ زده بودم به دخترخالم سراغ آرادو بگیرم از شیرین کاریاش ...
5 شهريور 1393
1